به گزارش همشهری آنلاین به نقل از خراسان، زن ۲۶ ساله که با چهرهای نگران وارد کلانتری شده بود تا چارهای برای رهایی از مزاحمتهای تلفنی یک مرد جوان بیابد، درباره ماجرای این مزاحمتها به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: تازه دیپلم گرفته بودم که با شهرام ازدواج کردم.
آن روزها فقط دوست داشتم زودتر ازدواج کنم و زندگی مستقلی تشکیل بدهم اما خیلی زود فهمیدم که در انتخابم اشتباه کردهام. شهرام مرد آرزوهای من نبود. روزی که به خواستگاریش پاسخ مثبت دادم فکر نکردم که ازدواج مهمترین تصمیم زندگی یک فرد است و باید با حساسیت و دقت درباره شریک زندگی تصمیم گرفت.
زمانی فهمیدم راه را اشتباه رفتهام که یک سال از ازدواجم میگذشت و اختلافات بین من و همسرم شدت گرفته بود. پس از مدتها قهر و آشتی در نهایت ۲ سال قبل از شهرام جدا شدم اما خلأهای عاطفی که در زندگیم وجود داشت مرا به سوی فضاهای مجازی سوق داد تا اینکه در یکی از شبکههای اجتماعی با کاظم آشنا شدم.
او با حرفهایش به من آرامش میداد به همین دلیل دوباره برای پر کردن خلأ عاطفی به ارتباط تلفنی با او ادامه دادم ولی مدتی بعد مردی باوقار و باشخصیت به خواستگاریم آمد. من که او را از هر نظر شایسته ازدواج میدیدم به خواستگاریش پاسخ مثبت دادم چراکه او مردی ایدهآل بود. وقتی با کاظم تماس گرفتم و ماجرای ازدواجم را شرح دادم با کمال بیتوجهی گفت: برای من مهم نیست هر کاری دوست داری انجام بده! ارتباط ما فقط در حد یک تلفن بوده است.
بالاخره من ارتباطم را با کاظم قطع کردم تا شاید زندگی بیدغدغهای را در کنار همسرم آغاز کنم ولی هنوز مدت زیادی از ازدواجم نگذشته بود که مزاحمتهای تلفنی کاظم شروع شد، اما از آنجا که میخواستم به همسرم خیانت نکنم سیمکارتم را عوض کردم ولی او باز هم خط جدید مرا پیدا کرد و به مزاحمتهایش ادامه داد.
او حتی با بستگان و نزدیکانم تماس میگرفت تا زندگی مرا نابود کند. چنان برادرم را تحریک کرده بود که برادرم بدون هیچ گفتوگویی مشتی به دهانم کوبید و دندانم را شکست. حالا همسرم به کتک خوردن من از برادرم مشکوک شده است و میترسم این بار نیز برای همین مزاحمتها زندگیم نابود شود
به دستور سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد مشهد) رسیدگی به این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.
نظر شما